زبانحال حضرت زهرا سلاماللهعلیها قبل از شهادت
دلم میخواست با من تا قیامت همنشین باشی در این نُه سالِ شیرین، ساکن خُلد برین باشی خدا ما را به عقد هم درآورد و پدر میگفت برایت بهترین باشم؛ برایم بهترین باشی مبادا بعد من چشم تو بارانی شود یکدم! مبادا بعد من یکلحظه هم اندوهگین باشی! الـهـی که برای تو بـمـیرم تا نـبـیـنم من که در شهر پیمبر سالها خانهنشین باشی مگر جز اهلبیت او را نمانده مؤمنی دیگر که تو تنها در این خانه؛ امیرالمؤمنین باشی به دستت میسپارم کـودکان داغدارم را که بعد از من برای کودکانم هم معین باشی خداحافظ! خداحافـظ! فـدای گریههای تو زمین خوردم که نگذارم تو بر روی زمین باشی |